حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...
حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...

پاییز


پاییز میرسد ...
و از انبوه برگهای زرد رنگ ،
میوه هایی طلایی رنگ باقی مانده اند !
انبوه برگهای رقصنده با باد ...
هیچگاه اجازه جلوه به میوه ها را نداده بودند؛
چه در بهار وچه در تابستان !
و عجیب که خزان ،
برگها را بیقیمت کرد و میوه ها را قیمتی !
نظرات 2 + ارسال نظر
جوجه شنبه 8 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ب.ظ

سپیده که سر بزند
در این بیشه زار خزان زده شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه در بهار دیده ای َ؛ پس
به نام زندگی
هرگز مگو هرگز
پل الوار
شاعر ونویسنده فرانسوی

مریم جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:53 ب.ظ

باز باران باریدخیس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابری هوا

خزانت همیشه بهار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد