حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...
حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...

می جویمت ...

می جویمت ...
چنان که لب تشنه آب را ،
محو توام  ...چنانکه ستاره به چشم صبح ،
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را ...
بی تابم ...آنچنانکه درختان برای باد !!یا کودکان خفته به گهواره تاب را ...
بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل ...یاآنچنانکه بال پریدن عقاب را ...
حتی اگر نباشی می آفرینمت !!چونانکه التهاب بیابان سراب را !!


ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی ،
با چون تو پرسشی؛ چه نیازی جواب را !؟

نظرات 2 + ارسال نظر
تربچه شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:44 ب.ظ


منو میگه ها!!!

تربچه پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:00 ب.ظ

می جویمت با می جومت چه فرقی میکنه؟؟؟

حالا بهت میگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد