می جویمت ...
چنان که لب تشنه آب را ،
محو توام ...چنانکه ستاره به چشم صبح ،
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را ...
بی تابم ...آنچنانکه درختان برای باد !!یا کودکان خفته به گهواره تاب را ...
بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل ...یاآنچنانکه بال پریدن عقاب را ...
حتی اگر نباشی می آفرینمت !!چونانکه التهاب
بیابان سراب را !!
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی ،
با چون تو پرسشی؛ چه نیازی جواب را !؟
منو میگه ها!!!
می جویمت با می جومت چه فرقی میکنه؟؟؟
حالا بهت میگم