حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...
حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...

می پندارم ماه




به نسیمی همه راه به هم می ریزد

کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد


 
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم

با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد


 
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است

گاه می ماند و نا گاه به هم می ریز
د


 
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است

دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد


 
آه یک روز همین آه تو را می گیرد

گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد
                   

                                                                               فاضل نظری

نظرات 6 + ارسال نظر
نصیبه سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 ب.ظ

ای بابا...
کی دل سنگ تو را آه به هم میریزد؟

آه....

بهروز چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:54 ق.ظ

سلام شعر قشنگی بود آدرش عوض کنید لطفا

سلام
چیو عوض کنم؟؟!!!

... چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ب.ظ

آیا می دانید؟؟؟ هنگامی که شما در حال حمل قرآن باشید:
شیطان دچار درد شدید در سر میشود!!!
و هنگام باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می کند !!!
و هنگام خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود !!!
و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود !!!!
و آیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید این پیام را بازنشر کنید
شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منحرف کند!!!

[ بدون نام ] جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:47 ق.ظ

آخی !
دلم واسه شعرای فاضل تنگ شده بود...!

ممنون!

خواهش میشه

هنگامه جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

خیلی خیلی از این پستت خوشم اومد مرسی شدم شدید شدید

مرسیییییی هنگامه جوووووون

هنگامه جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:44 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

خودت را از کسی که دوستت دارد پس نگیر، شاید این تنها چیزی باشد که او دارد….!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد