حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...
حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...

متولدین آذر ماه

با آرمان کسب اطلاعات
سمبل : اسب با سیمایی انسانی
شعار : من می بینم
ستاره حاکم ک ژوپیتر(مشتری)
عنصر وجود : آتش
شخصیت : راوی
فلز وجود : قلع
سنگ خوش یمن : فیروزه
رنگ محبوب : ارغوانی
عدد خوش یمن : 3
گل محبوب : میخک
روز مبارک : پنج شنبه


نظرات 17 + ارسال نظر
سپیده شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:18 ق.ظ http://www.sepideh67.blogfa.com

هـــــــوای دونفـــــــره نه ابـــــــــر می خواهد نه بــــــــــــــــــــــــــــــــــــاران کافیست حواسمان به هم باشد…!!!

سپیده شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ق.ظ http://www.sepideh67.blogfa.com

چشم تو پنجره‌ی مرموزی‌ست کاش می‌دانستم پشت این پنجره کیست کاش می‌دانستم چه کسی در تو اقامت دارد کاش آتشی بودی و می‌سوزاندی علف هرزه‌ی تردیدم را

سپیده شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:20 ق.ظ http://www.sepideh67.blogfa.com

ارام باش حوصله کن آب های زودگذر هیچ فصلی را نخواهند دید… مهم نیست که مرا از ملاقات ماه و گفت و گوی باران بازداشته اند من برای رسیدن به آرامش تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد… حالا آرام باش همه چیز درست خواهد شد…

ممنون از متن های زیباتون...

marjan شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:59 ب.ظ

رو به روی من فقط تو بوده ای...

از همان نگاه اولین

از همان زمان که آفتاب

با تو آفتاب شد

از همان زمان که کوه استوار

آب شد

از همان زمان که جستجوی عاشقانه ی مرا

نگاه تو جواب شد،

روبه روی من فقط تو بوده ای

از همان اشاره‌٬ از همان شروع

از همان بهانه ای که برگ

باغ شد

از همان جرقه ای که

چلچراغ شد،

چارسوی من پر است از همان غروب

از همان غروب جاده

از همان طلوع

از همان حضور تا هنوز

روبه روی من فقط تو بوده ای،

من درست رفته ام

در تمام طول راه

دره های سیب بود و

خستگی نبود

در تمام طول راه

یک پرنده پا به پای من

بال می گشود و اوج می گرفت

پونه غرق در پیام نورس بهار

چشمه غرق در ترانه های تازگی

فرصتی عجیب بود

شور بود و شبنم و اشاره های آسمان

رقص عاشقانه ی زمین

زاد روز دل،

ترانه،

چشمک ستاره،

پیچ و تاب رود،

هرچه بود٬ بود

فرصت شکستگی نبود..

در کنار من درخت

چشمه

چارسوی زندگی؛

روبه روی من ولی...

در تمام طول راه

روبه روی من ... تو

روبه روی من فقط تو بوده ای ...

سلام مرجان جون
ممنون از شعرت خیلی قشنگ بود

بهروز(محبت) شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:50 ب.ظ

سلام احوالات؟و چون تحت تاثیر سیاره مشتری هستند قدری ترش زبانند.

سلام
ممنون...

هنگامه یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:43 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com

برم ب زهرا بگم ک فیروزه دست کنه

چون متولد آذره

تولدش مبارک

هنگامه یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:43 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com

بعضی وقتا انقدر روی دور بد بیاری هستی که:










اگه بی حرکتم یه جا بشینی ممکنه میز همینجوری بلند بشه و بیاد
پایه اش رو محکم بزنه به انگشت پات و برگرده سر جاش…!

آره واقعا دیدی!!!

marjan دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ب.ظ

سلام عزیزم
خواهش میکنم
قابل شما رو نداشت خانم

نصیبه سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ب.ظ

پ کجایی تو؟!
دریاب ما را...
من این چندروز رفتم دانشگاهو هی یاد یادت کردم!
خصوصا تو دفتر خانم خادمی!!!!!!!!!!!

متولدین آذر معمولا منطقی اند و باهوش! استثنا هم دارن... اما غالبا اینطورن!

سلام نصیبه آدرسو گم کردم

نصیبه چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:58 ب.ظ

من همینجام!!!
گاها هم تو دفتر خانم خادمی!!!!!!
آدرسم کجا بود!
خونمونم که نیومدی تاحالا!

منظورم خصوصی بود
پیدات کردم

ا دفتر خانوم خادمی ام میری بلا؟؟!!
منم ماخام بیام

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 ق.ظ

samal

سلام

هنگامه دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:28 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین

قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا

مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند...

ممنون از شعر قشنگت

هنگامه شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:42 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

عاره دیدم ب چشم خودم و حس کردم چون ب سر خودمم میاد

هنگامه شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:43 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

اس ام اس تکان دهنده

مُراقــب بــآش

به چه کسـی اِعتــمـــآد میکنی،

“شیـــــــطان” هَـــــم یه زَمــــــآنـی “فرشتـــــــــــه” بــود

خیلی جالب بود...

هنگامه پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

مرسی فدات مدات بشم قابلی نداشت

هنگامه پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:18 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

موج زمان که ما را به سرعت به همراه خود می برد ،هزگز منتظر نمی شو د که درخت شادمانی بشر لحظه ای چند بر روی مسیر آن ریشه دواند و گل دهد

faryad سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ب.ظ http://beatit.blogfa.com

روزی دل من که تهی بود و غریب
از شهر سکوت به دیار تو رسید


در شهر صدا که پر از زمزمه بود
تنها دل من قصه ی مهر تو شنید


چشم تو مرا به شب خاطره برد
در سینه دلم از تو و یاد تو تپید


در سینه ی سردم ، این شهر سکوت
دیوار سکوت به صدای تو شکست


شد شهر هیاهو ، این سینه ی من
فریاد دلم به لبانم بنشست


خورشید منی ،‌ منم آن بوته ی دشت
من زنده ام از نور تو ای چشمه ی نور


دریای منی ، منم آن قایق خرد
با خود تو مرا می بری تا ساحل دور

کنون تو مرا همه شوری و صدا
کنون تو مرا همه نوری و امید


در باغ دلم بنشین بار دگر
ای پیکر تو ، چو گل یاس سپید

سلام و درودبر شما مطالب جالب بود موفق باشید

[گل]

سلام
ممنون از نگاهتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد