یک لحظه ی دیر آمدن صبح زمستان
باعث شده یلدا همه بیدار بمانیم
ده قرن نیامد پسر فاطمه اما
شد ثانیه ای تشنه دیدار بمانیم؟!!
یاصاحب الزمان...
حکایت من،حکایت کسی است که
عاشق دریا بود، اما قایق نداشت
دلباخته سفر بود، اما همسفر نداشت
حکایت من،حکایت کسی است که
زجر کشید، اما زجه نزد
زخم داشت و ننالید
گریه کرد ،اما اشک نریخت
حکایت من،حکایت کسی است که
پر از فریاد بود،اما سکوت کرد
تا کسی نفهمد غمش چه بود....
خدایا شرح غم خواندن چه سخت است
ز داغ لاله پژمردن چه سخت است
نمیدانی که با دست بریده
زپشت اسب افتادن چه سخت است
اگر تیری درون چشم باشد
نمیدانی زمین خوردن چه سخت است
نمیدانی که با چشمان خونین
جمال فاطمه دیدن چه سخت است
کنار علقمه با مشک خالی
ببین شرمنده گردیدن چه سخت است