حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...
حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...

پاییز می شوم


پاییز می شوم
در نگاه تو
وقتی آشنا نیست نگاهم برایت
پاییز می شوم
در حس خود
وقتی آشنا نیست
این حس
حتی برای خودم !
پاییز می شوم
در این برگ ریزانِ
حس های آشنا !
و بارانی
در این برهوت بی حسی !
من بی تو ، خود پاییزم
زاده بهار ... حوالی پاییز !
تو بی من
پاییز را چگونه حس می کنی؟
پاییز می شوم
اما فرو نخواهم ریخت
هنوز آنقدر برگ های زرد را شبیه نیستم!
پاییز میشوم
و می بارم
همچون باران های پاییزی
بی دعوت ... ناگهانی ... زود گذر ... سرد ... اما زیبا !
من از پاییز می ترسم
سردم شد
مگر کجای این کلمات
دیگر نفس نکشیدی ؟!
پاییز شدم
حتی اگر بیایی هم
برای آمدنت دیر است !
 بیا ..
اما نه مثل باران های پاییزی !

نظرات 5 + ارسال نظر
امین سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ب.ظ http://robefarda.blogsky.com/

قشنگ بود

ممنون

هنگامه چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:29 ق.ظ

اما من توی بهار به دنیا اومدم بهاریم و پر از شکوفه های امید

ایشالا تو هم روزگارت پر از امید باشه

ایشالا همیشه زندگیت بهاری باشه عزیزم

نصیبه چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:21 ب.ظ

بیا !
مثله باران بهاری بیا!

بیا تا شکوفه دهم از آمدنت!

اگر پاییزی بباری زرد می شوم، می ریزم...

مریم چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:59 ب.ظ

من بی تو خود پاییزم
بیااااااااااااااااااااااااااااااا
اما نه مثل باران های پاییزی!!!زودگذر و سرد!!!


آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر، با آن پوستین سرد نمناکش .

باغ بی برگی ،

روز و شب تنهاست،

با سکوت پاک غمناکش.


باغ بی برگی ،

خنده اش خونی ست اشک آمیز.

جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن،

پادشاه فصل ها پاییز.

مهدی اخوان ثالث

هنگامه جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:00 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com

ممنون عزیزم

خواهش میکنم گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد